لبخند معشوق

لبخند تو اجازه زندگی است...

لبخند معشوق

لبخند تو اجازه زندگی است...

شاعرک و نویسنده ای ١٦ ساله هستم
از دیار عشق ...
مطالب یا نوشته خودم است یا گزیده خودم با ذکر منبع

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

۰۱
بهمن

گویا صدای من به صدایت نمی رسد

گویا سخن به پای کلامت نمی رسد


گویا حضور تو همه بیهوده بود و من

گاهی است خواب دیده و عقلم نمی رسد


اینجا قلم دوباره برای تو می نوشت

اینجا کسی بدون نگاهت نمی رسد


من میگرفتم اجازه ، تمام سال

ورنه بدون اذن شما او نمی رسد


گوید به من که چرا؟ کِی؟ چگونه باز؟

خسته ، بدون صبر و تقلا نمی رسد


روزی که جانها همه حاضر به پا شوند

آن وقت بار من که به مقصد نمی رسد